ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

ماهان نفسی

ماهان شده یه پا شیطون

سلام عشقم مرد من میخندی خوب بخند بایدم بخندی اخه نمیدونی چقدر بلا شدی دیگه موندم باهات چیکار کنم سر دو دقیق نیست میشی جدیدا هم که چهار دست وپا یاد گرفتی تا چشمت به موس یا گوشی که تو شارژمیفته موشکی خودتو به اون میرسونی و ورشمیداری والفرار نمیدونی که چه شکلک های از خودت در نمیاری هرچیزی رو که میبینی میخوای امتحانش کنی اگه بهت ندیدم با همون زبون بچگیت دعوامون میکنی وای که نمیتونیم از جلوی چشمات تکون بخوریم سریع گریه میکنی و تا خودمونو بهت نشون بدیم با اون لبخند نازت دلبری میکنی اشکتم که دمه مشکته بقلت میکنیم سریع میچسبی به ادم نمیدونم چرا انقدراز صدا بلند میترسی مثلا اگه من و بابایی بخوایم باهم بلند صحبت کنیم سریع گریه میک...
26 مرداد 1391

تسلیت به تمام بازماندگان

شنبه بود، آغاز هفته اي براي ما و پاياني براي همه هفته هاي عمرت غمت آوار مي شود بر سرم، و آرزوهايي كه اينك زير خاك مدفون اند و روزه اي كه هرگز افطار نشد ساعت 4:45 به چه مي انديشيدي؟ به مزارع نخود، به شير گاوها، به سيب باغ ها، به نتايج كنكور، به عروسي دخترت، پايان خدمت پسرت، به بيست و چندمين قسمت سريال " خداحافظ بچه "... آسوده بخواب كه آبادي ات ويران شد ديگر دست هاي پينه بسته ات به چه كار مي آيد؟ يك عمر هم كه بيل بزني نه سقف كاه گلي خانه ات تعمير مي شود و نه كمر شكسته ات راست...   با كمال تأسف و تأثر در حادثه زلزله روز شنبه تعدادي از شهروندان شهرستان‌هاي اهر ، ورزقان و هريس كشته و مجروح شده‌اند ...
21 مرداد 1391

8ماه زندگی با مرد کوچولو و کارهای قشنگش

سلام مرد کوچولوی مامان وای که باورش برام سخته که 8 ماه باهات زندگی کردم چه زود گذشت هنوز صدای گریه کردنت تو اتاق عمل تو گوشمه هنوز اون چهره معصوم ولپ قرمزیت تو اون پارچه سبز سفید اتاق عمل جلو چشامه  هنوز تلاشهای من برای برگردونن سرت به سمت صدام یادمه وای که با تو بودن چه زود میگذره وچه خوش وای که عزیزم الان که نگات میکنم میبینم اون پاهای کوچولوت دیگه از تشکت میزنه بیرون واین نشونه بلند شدن قدتهدوستدارم محکم تو بقلم فشارت بدم عزیزم از کارات که هر چی بگم تمومی نداره الان دیگه بیچاره بابا که از سرکار  که میاد دیگه حق تکون خوردن نداره اخه شیطون مامان احساس میکنه دوباره باباش میره و نمیاد خی...
15 مرداد 1391

تولد 8 ماهگیت مبارک مرد کوچولو

مرد کوچولوی من ماهگیت  مبارک     اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی ، اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی ، اگه  ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که پسر منی عزیز ترینی . روز تولدت  مبارک . . . عزیزم عشقم تولد ٨ ماهگیت با عزیزواقاجون وخاله فاطمه وباباجونی رفتیم رستوران خاتون خیلی خوش گذشت وای که چه شیطون شدی هر جا میرسی باید سریع لباسهای راحتی تنت کنم وگرنه اروم نمونی اله دورت بگردم تولدت مبارک اینجا داشتم حاضرت میکردم ولی انقدر جدیدا از لباس عوض کردن وپوشیدن متنفری هر تیکه ای که تنت میکردم باید یه چند دقیقه نازتو میکشیدم اینج...
10 مرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد